دانلود آلبوم دریچه از منصور

حجم15مگاباتwww.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ های منصور ، ،

تاريخ : جمعه 24 / 7 / 1392 | 10:19 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

دانلود آلبوم دریچه از منصور

حجم15.مگابات


موضوعات مرتبط: ، ،

تاريخ : جمعه 24 / 7 / 1392 | 10:14 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

 دانلود آلبوم دریچه از منصور

برای دانلود به ادامه ی مطلب بروید


موضوعات مرتبط: ، ،

ادامه مطلب
تاريخ : جمعه 24 / 7 / 1392 | 9:47 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

 دانلود آهنگ از الان تا ابد از احسان آریاuploadkon.ir/  برای دانلود روی لینک کلیک کنید


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ از الان تا ابداز احسان آریا ، ،

تاريخ : شنبه 23 / 7 / 1392 | 8:14 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

 زندگی نامه





حکیم فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است. 

فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.
 

همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.
 

چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.
 

او خود می گوبد:
 

بسی رنج بردم بدین سال سی 
عجم زنده کردم بدین پارسی
 
پی افکندم از نظم کاخی بلند
 
که از باد و باران نیابد گزند
 
بناهای آباد گردد خراب
 
ز باران و از تابش آفتاب
 

فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.
 

اَلا ای برآورده چرخ بلند 
چه داری به پیری مرا مستمند
 
چو بودم جوان برترم داشتی
 
به پیری مرا خوار بگذاشتی
 
به جای عنانم عصا داد سال
 
پراکنده شد مال و برگشت حال
 

بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که
 سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت. 

اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.
 

علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.
 

عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.
 

ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.
 

به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".
 

گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.
 

تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.
 

فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
 



در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.
 

اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.
 

از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.
 

شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و
 غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است. 

فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.
 

او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.
 


ویژگیهای هنری شاهنامه


"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.
 

فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم ‌السلام بود و خود را بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می دانست و تاکید می کرد که:

گرت زین بد آید، گناه من است
 
چنین است و آیین و راه من است
 
بر این زادم و هم بر این بگذرم
 
چنان دان که خاک پی حیدرم
 

فردوسی با خلق
 حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصل خیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند. 

چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان کوشیدند.
 

اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد.
 

ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.
 

شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.
 

فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.
 

در برخورد با
 قصه های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد. 

زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.
 

حکیم فردوسی خود توصیه می کند:
 

تو این را دوغ و فسانه مدان 
به یکسان روش در زمانه مدان
 
از او هر چه اندر خورد با خرد
 
دگر بر ره رمز معنی برد
 

شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.
 

جنگ کاوه و
 ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند. 

تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.
 

زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.
 

برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.
 

پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
 

شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
 

آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.
 

قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.
 

اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.
 

نگاهی به پنج گنج
 نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند. 



تصویرسازی 

تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.
 

تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.
 

چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:
 

چو خورشید از چرخ گردنده سر
 
برآورد بر سان زرین سپر
 

*** 

پدید آمد آن خنجر تابناک 
به کردار یاقوت شد روی خاک
 

*** 

چو زرین سپر برگرفت آفتاب 
سرجنگجویان برآمد ز خواب
 

و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:
 

چو خورشید تابنده شد ناپدید 
شب تیره بر چرخ لشگر کشید
 

موسیقی 

موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن
 متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند. 

علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع
 جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد. 

اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.
 

برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس 
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
 
چو برق درخشنده از تیره میغ
 
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
 
هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش
 
ز بس نیزه و گونه گونه درفش
 
از آواز دیوان و از تیره گرد
 
ز غریدن کوس و اسب نبرد
 
شکافیده کوه و زمین بر درید
 
بدان گونه پیکار کین کس ندید
 
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
 
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
  ، ،

تاريخ : شنبه 23 / 7 / 1392 | 8:7 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

 زندگی نامه





حکیم فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است. 

فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.
 

همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.
 

چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.
 

او خود می گوبد:
 

بسی رنج بردم بدین سال سی 
عجم زنده کردم بدین پارسی
 
پی افکندم از نظم کاخی بلند
 
که از باد و باران نیابد گزند
 
بناهای آباد گردد خراب
 
ز باران و از تابش آفتاب
 

فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.
 

اَلا ای برآورده چرخ بلند 
چه داری به پیری مرا مستمند
 
چو بودم جوان برترم داشتی
 
به پیری مرا خوار بگذاشتی
 
به جای عنانم عصا داد سال
 
پراکنده شد مال و برگشت حال
 

بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که
 سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت. 

اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.
 

علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.
 

عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.
 

ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.
 

به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".
 

گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.
 

تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.
 

فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.
 



در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.
 

اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.
 

از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.
 

شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و
 غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است. 

فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.
 

او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.
 


ویژگیهای هنری شاهنامه


"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.
 

فردوسی شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم ‌السلام بود و خود را بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی می دانست و تاکید می کرد که:

گرت زین بد آید، گناه من است
 
چنین است و آیین و راه من است
 
بر این زادم و هم بر این بگذرم
 
چنان دان که خاک پی حیدرم
 

فردوسی با خلق
 حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصل خیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته اند. 

چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان کوشیدند.
 

اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد.
 

ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.
 

شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.
 

فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.
 

در برخورد با
 قصه های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد. 

زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.
 

حکیم فردوسی خود توصیه می کند:
 

تو این را دوغ و فسانه مدان 
به یکسان روش در زمانه مدان
 
از او هر چه اندر خورد با خرد
 
دگر بر ره رمز معنی برد
 

شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.
 

جنگ کاوه و
 ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند. 

تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.
 

زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.
 

برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.
 

پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.
 

شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.
 

آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.
 

قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.
 

اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.
 

نگاهی به پنج گنج
 نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند. 



تصویرسازی 

تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.
 

تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.
 

چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:
 

چو خورشید از چرخ گردنده سر
 
برآورد بر سان زرین سپر
 

*** 

پدید آمد آن خنجر تابناک 
به کردار یاقوت شد روی خاک
 

*** 

چو زرین سپر برگرفت آفتاب 
سرجنگجویان برآمد ز خواب
 

و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:
 

چو خورشید تابنده شد ناپدید 
شب تیره بر چرخ لشگر کشید
 

موسیقی 

موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن
 متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند. 

علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع
 جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد. 

اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.
 

برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس 
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
 
چو برق درخشنده از تیره میغ
 
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
 
هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش
 
ز بس نیزه و گونه گونه درفش
 
از آواز دیوان و از تیره گرد
 
ز غریدن کوس و اسب نبرد
 
شکافیده کوه و زمین بر درید
 
بدان گونه پیکار کین کس ندید
 
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
 
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
  ، ،

تاريخ : شنبه 23 / 7 / 1392 | 8:1 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

uplod.ir/04sfxd59lfuu/Jamshid_-_Man_o_In_Roya.mp3.htm 

دانلود آهنگ منو این رویا

حجم3.72 MB 

برای دانلود روی لینک بالا کلیک کنید.


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ جمشید به نام منو این رویا ، ،

تاريخ : چهار شنبه 8 / 7 / 1392 | 3:15 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

s4.picofile.com/file/7953230214/Omid_Jahan_Misagh_Rad_Ribbon_Sunglasses_HappySong_ir_.mp3.html

Omid.Jahan.Misagh.Rad-Ribbon.Sunglasses

حجم فایل3.82 MB



تاريخ : دو شنبه 6 / 7 / 1392 | 3:23 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

s2.picofile.com/file/7953226769/Omid_Jahan_Mostafa_Taftish_Dokhtare_Hamsayamon_HappySong_ir_.mp3.html

دانلود آهنگ امید جهان و مصطفا تفتیش دختر همسایه

حجم فایل2.87 MB


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ های امید جهان ، ،

تاريخ : دو شنبه 6 / 7 / 1392 | 2:50 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

 

uplod.ir/eyun1mkfkrm6/Omid.Jahan-Aroos.Khanoom(HappySong.ir).mp3.htm

دانلود آهنگ عروس خانوم از امید جهان

حجم فایل2.98 MB

برای دانلود بر روی لینک بالا کلیک کنید.


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ های امید جهان ، ،

تاريخ : دو شنبه 6 / 7 / 1392 | 2:48 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi

دانلود آهنگ پنجره از امید جهان

حجم فایل3.02 MB
لطفا برای دانلود آهنگ بر روی لینک بالا کلیک کنید


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ های امید جهان ، ،

تاريخ : دو شنبه 6 / 7 / 1392 | 2:27 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi

دانلود آهنگ امید جهان (تکون)

حجم فایل3.04 MB


موضوعات مرتبط: دانلود آهنگ های امید جهان ، ،

تاريخ : یک شنبه 5 / 7 / 1392 | 10:46 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

دانلود آهنگ تکون از امید جهان

حجم فایل3.04 MB


موضوعات مرتبط: ، ،

تاريخ : یک شنبه 5 / 7 / 1392 | 10:40 قبل از ظهر | نویسنده : علی |
.: Weblog Themes By RoozGozar.com :.