شاهنشاهی کمبوجیه(29-37)(530-522 پیش از میلاد مسیح)

کورش دو پسر داشت یکی کمبوجیه که بزرگتر بود( گونه ی یونانی نام وی کامبیز است) و دیگری بردیا که کهتر بود. کورش کمبوجیه را جانشین خود کرد و وی را پس از مرگ گئوبروو گمارده ی کورش در بابل ، شاه بابل کرد. همچنین بردیا را به فرمانروایی بسیاری از کشورهای ایران خاوری گمارد.

کمبوجیه با فیدایمیا دختر هوتن، یکی از بزرگان پارسی ازدواج کرد. بردیا پس از برتخت نشستن، وی را به همسری خود درآورد و برپایه ی گاهنویسان یونانی وی کسی بود که دریافت آنکه برتخت نشسته، بردیا نیست.

کمبوجیه در جنگ واپسین کورش بزرگ با بیابانگردان، همراه وی بوده و پس از کشته شدن کورش به عنوان جانشین وی راهی پارس شده است. این احتمال هست که کمبوجیه برای جلوگیری از تاخت وتاز بیابانگردان چند ماه نیروهای خود را  درانجا نگاه داشته است.

باری پس از کشته شدن کورش ،کمبوجیه شاهنشاه شد و بردیا همچنان فرمانروای ایران خاوری ماند.

پیروزی بر مصر

با آگاهی از درگذشت کورش، فرعون مصر پسرش پسامتیک را برای بازیابی فلسطین و سوریه با سپاه بزرگی به آنجا فرستاد.

کمبوجیه لشکرکشی خود را پس از یک تدارک جنگی و سیاسی گسترده آغاز کرد.چشمه های مصری آمدن هخامنشیان را تهاجم چندین کشور نگاشته اند، هرودت نیز می گوید بیشتر مردم کشورهای پیرو هخامنشیان، سربازانی در لشکر وی داشتند.

کمبوجیه را می توان بنیادگذار نیروی دریایی ایران دانست. این ناوگان، نخست از مردان و ابزاری پدید آمده بود که از آسیای کوچک و فنیقیه گرفته شده بود، قبرس نیز به ایران پیوست که در لشکرکشی به مصر کشتی هایی فرستاد.

 در دریای کاسپین نیز نیروی دریایی پدید آمد تا از تاخت و تاز مردم دشت نشین فرای دریا به سرزمین های هخامنشی جلوگیری شود که درینجا ساختاری ایرانی داشت.

 کمبوجیه خود برای جنگ با مصریان به شام لشکر کشید. در رویارویی دو سپاه ، کمبوجیه پیروز شد و پسامتیک به فلسطین عقب نشست. درین هنگام پسامتیک از درگذشت پدرش( شاید آبان سال 33 پس از برتخت نشستن کورش یا نوامبر 526) آگاه شد و با شتاب به مصر بازگشت. کمبوجیه به دنبال وی راهی مصر شد.

باری شش ماه پس از درگذشت فرعون پیشین، ارتش ایران به پلوزیم، دروازه ی مصر، در دهانه ی خاوری دلتای نیل (اسماعیلیه ی کنونی) رسید( بهار سال 34).

چنین بر می آید که دریاسالار مصری و گروهی روحانی انگیزه ای برای پایداری نداشته اند چرا که جنگی دریایی روی نداده است. هم چنین فرمانده ی مزدوران یونانی لشکر مصر بر سر اندازه ی دستمزد با کارگزاران مصری به هم زده به کمبوجیه پیوست. وی رازهای لشکری مصریان را برای ایرانیان بازگو کرد.

سپاه مصر در نزدیکی پلوزیم جای گرفته بود. سپاه ایران نیز در همان نزدیکی اردو زد. در نبرد پی آمد که کشته ی بسیار برای هردو سوی نبرد به همراه داشت ارتش ایران به پیروزی رسید. هرودت که هفتاد سال پس از نبرد، آوردگاه پلوزیم را دیده می گوید که هنوز می توان  استخوان های سربازان را در آنجا دید.

پس از آن فرعون به ممفیس پایتخت مصر عقب نشست. کمبوجبه به پیشروی ادامه داد و در نزدیکی ممفیس اردو زد. کمبوجیه فرستاده ای را با یک کشتی به ممفیس فرستاده، خواهان تسلیم آن شد، ولی مصریان کشتی را آتش زده پیک را کشتند؛ این کار نشان می دهد که فرعون امیدوار بود که در پناه دیوار سپید شهر به پایداری درازمدت بپردازد. کمبوجیه به محاصره ی شهر پرداخت و پس از چندی به شهر درآمد و پادگانی در کاخ سپید به پاکرد. مردم شهر بی درنگ امان یافتند و فرعون را دستگیر کردند. هرودت می نویسد که آیین شاهنشاهان ایران در همه جا چنین بود که شاه شکست خورده را یا یکی از فرزندان یا نزدیکان وی را به فرمانروایی آنجا می گماردند، و کمبوجیه فرعون را نزد خود نگاه داشت تا فرمانروایی مصر را به اوبازگرداند.

کمبوجیه گنجینه ی فرعون را ضبط کرد. بسیاری از اموال توقیف شده ی فرعون را در گنجینه ی تخت جمشید یافته اند.

با فرارسیدن تابستان همه ی مصر به پیروی کمبوجیه درآمد. در اسناد مصری کمبوجیه بنیادگذار دودمان بیست و هفتم مصر برشمرده اند و برپایه ی این اسناد وی پیروزی خود را گونه ای یگانگی مشروع با مصر برشمرده است.

مردم لیبی و تونس خود به پیروی ایران درآمدند. کمبوجیه که در صدد پیروزی بر همه ی آفریقای با فرهنگ بود لشکری به سوی خوربران(غرب) مصر فرستاد ولی این لشکر در بیابان دچار توفان شده و گم شد و هیچ گاه به مصر بازنگشت.

کمبوجیه به همراهی بخشی از ارتش به نیمروز(جنوب)  مصر رفته و پایتخت مصر بالا، تبس را نیز گرفت. بخشی از ارتش در راستای رود نیل به سوی نیمروز تا ژرفای افریقا پیشروی کردند . گاهنویسان کلاسیک از جایی به نام انبار کمبوجیه در آبشار دوم  یاد کرده اند که در روزگار رومیان نیز به همین نام خوانده می شد.

همچنین پیکی برای تبعیت نوبیا یا حبشه ی کنونی به آنجا فرستاده شد و از آن پس حبشیان به دولت ایران خراج می پرداختند . آنها در نگاره های تخت جمشید نموده شده اند که برای شاه بزرگ خوشبوکننده و عاج و کاپی( جانوری مانند زرافه) می آورند.

هنگامی که کمبوجیه در نیمروز مصر بود، فرعون مصر درصدد شورش برآمد که با شکست روبرو شد و پس از آن به گفته ی هرودت و کتزیاس به دستور شاهنشاه خودکشی کرد. کمبوجیه یک هخامنشی به نام آریاند را به شهربانی مصر گماشت و خود پس از سه سال ماندن در مصر به سوی فلسطین و سوریه رفت تا از آنجا به ایران بازگردد.

در نوشته ی گاهنویسان یونانی کمبوجیه را بدسرشت و دیوانه برشمرده اند( برخی برین باورند که این بدگویی ریشه در دربار فرزندان داریوش دارد) که آیین مصریان را گرامی نمی داشت.ولی از داده های باستان شناسی آشکار شده است که نه تنها رفتار وی بدین گونه نبوده ، که وی آیین های مصری را به جا آورده و دستوربازسازی  ویرانی هایی که بر اثر جنگ پدید آمده بود را داده است. از سندهای دیوانی سال نخست فرمانروایی کمبوجیه در مصر برمی آید که اقتصاد کشور کم ترین آسیبی ندیده است. کمبوجیه به پیروی از پدر، مصریان را در انجام آیین های دینی خود آزاد گذارد و به فرهنگ کهن سال آنان خدشه ای وارد نیاورد.

در پایان شاهنشاهی کمبوجیه، فرمانروایی هخامنشی همه ی پادشاهیهای جهان آن روز را در بر می گرفت و مرزهای ایران از یک سودر خاور، به بیابانگردان و هند می رسید و از سوی دیگر شهرهای یونانی را در همسایگی داشت. در روزگار داریوش شاهنشاهی هخامنشی، همه ی جهان با فرهنگ باستان را کمابیش در بر می گرفت

 


 هرودوت تاريخ نويس يونانی می گويد :: ديااکو پسر فرورتيش چنان آوازه ای در حسن دادخواهی داشت که ابتدا اهالی روستايی که در آ» زندگی می کردند و سپس همه افراد قبيله اش برای رفع دعواهايشان ؛ به او مراجعه می کردند . وی چون قدرت خويش را دريافت  شايعه در افکند که بخاطر بازماندن از کارهای خصوصی خود نمی تواند تمام اوقاتش را به داوری ميان افراد صرف کند . از اين رو از کار داوری کناره گرفت . به دنبال اين اقدام دزدی و بی نظمی آغاز گرديد . روئسای طوايف و قبايل ماد دور هم گرد آمدند که چه کنيم که ديگر داوری چون ديوکس ( ديااکو ) بر ما داوری نخواهد کرد و هر روز دزدان و غارتگران بر ما هجوم می آورند و از مجازات عمل نمی ترسند ؛ پس از شوری که کردند به اين نتيجه رسيدند که از ديوکس ( ديااکو ) بخواهند تا به عنوان شاه (((( قبلش خودم فکر کنم به عنوان قاضی مواجب بگير البته اين نظر خودمه چون عقلانی تره !!! شايدم يه راست به عنوان شاه ))) به آنها حکومت کند و جلو اين دزدان و غارتگران را بگيرد پس به منزل وی رفته و تقاضايشان را با او در ميان گذاردند . ديوکس هم که دقيقا همين انتظار را داشت گفت من برای قبول اين کار چند شرط دارم که بايد عملی کنيد . اول اينکه برايم قصری بسازيد و برايم سربازانی محيا سازيد تا از من حمايت و پاسداری کنند . اين شروط را روسای قبايل قبول کردند و ديوکس ( ديااکو )‌ از اين تاريخ به بعد شاه مادها شد . اولين اقدام شاه جديد فراهم آوردن نگهبانانی برای خود و سپس ساختن پايتخت بود . وی برای اين منظور همدان را که يونانی ها اکباتانه ميگويند جهت پايتخت برگزيد . البته ديوکس ( ديااکو‌ ) از قرار معلوم اين شهر را بنا نکرد زيرا اين شهر در کتيبه تيگلات پلسر اول تخت عنوان امدانه ذکر شده است . اما پادشاه ماد بر جمعيت آن افزود ؛ نام هگمتانه  به معنی جای اجتماع می باشد و ظاهرا بدان اشاره دارد که طوايف مادی که در گذشته پراکنده بودند ؛ به گونه ای متراکم در آنجا جمع شدند . شهر جديد احتمالا از روی نمونه شهرهای جلگه ای بنا گرديد . اين شهر بر روی تپه ای ساخته شده و هفت ديوار تو در تو داشت که ديوارهای درونی به ترتيب مشرف بر ديوارهای بيرونی بودند ؛ بطوری که درونی ترين ديوار از بقيه ديوارها بلند تر بود . قصر پادشاه که خزاين او در آنجا نگهداری می شد ؛ درون هفتمين ديوار واقع شده بود . اين ديوار کهدرونی ترين ديوار هفتگانه به شمار می رفت ؛ کنگره های زرگون داشت و حال آنکه ديوارهای ديگر مانند برج بيروس نيمرود رنگهای روشن داشتند . اين کنگره ها و بويژه رنگ های آن در نزد بابليان نمادهای خورشيد و ماه و سيارات بودند اما در نزد مادها اين گونه رنگ آميزی صرفا وام گيری هنری بوده . ديوکس ( ديااکو ) ؛ در اين کاخ مراسمی برای بار نيز مقرر می داشت که احتمالا به تقليد از دستگاههای آشور بوده است . در اين کاخ کسی نمی توانست با شاه روبرو شود و دادخواست ها را پيامگذاران به شاه می دادند . بدين منظور اين آيين تشريفات وضع شده بود تا با دشوار کردن دسترسی به پادشاه ترس و اخترام در دل مردم القا کنند (( ببينيد اين ديوکس چه مخی بوده عقلش چقدر کار می کرده . ۳۰۰۰ سال پيش واسه اينکه کاری کنه که مردم عليهش قيام نکنند و هر کسی فکر نکنه که اين تا ديروز آدم عادی بود امروز هم هست نمی زاشت کسی ببينش که مردم فکر کنن اين از اون آدم های مهمه و ما آدم عادی هستيم پس حرف اون درسته خدايی دمش گرم به اين می گن مغزه متفکر )) .
ديوکس ( ديااکو ) در مدت پنجاه و سه سال پادشاهی ( ۶۵۵ - ۷۰۸ ق . م ) فرصت آن را داشت که قبايل ماد را که تا آن زمان پراکنده بودند متحد سازد و به مليت واحدی مبدل کند . اگر او همان ديااکويی نباشد که در کتيبه های آشوری از آن نام رفته لا اقل اين خوش اقبالی را داشته که آشوريان به وی نپرداختند ( نجنگيدن ) زيرا سناخريب در جنگ بابل  و ايلام  ( سوزيانا )‌ آن قدر گرفتار بودند که ديگر مجال انديشيدن به کوههای بلند و صعب العبور کردستان را نداشتند و تنها خطری که از جانب آشور ؛ مادها را تهديد می کرد ؛ اعزام نيروی آشوری يه اللیپی يعنی کرمانشاه کنونی بوده است . بقيه نقاط کشور همچنان در سکون و آرامش بود و خراجش را به صورتی منظم می پرداخت بطوری که آشوريان هيچ بهانه ای برای مداخله نيافتند .


اس ام اس خنده دار برای تجدید روحیه


 

برای مردهای مجرد باید مالیات سنگینی مقرر شود

چون این انصاف نیست که شادتر از بقیه زندگی کنند!

###############
فال | اس ام اس################

توماس ادیسون در بیانیه ای یاد آوری کرد

من فقط برق رو اختراع کردم

جان مادرتون واسه قبضش به من فحش ندین !

###############
فال | اس ام اس################

گر پیامک من ندادم سوی تو

میکشم خجلت کنون از روی تو

من جهاد اقتصادی می کنم

واقعا کاری عبادی می کنم !

###############
فال | اس ام اس################

مردی در سالن بدن سازی از مربی خود می‌پرسد:

با کدام دستگاه کار کنم؟

می‌خواهم آن دختر زیبا را تحت تاثیر قرار بدهم

مربی گفت : از دستگاه خودپرد از بیرون سالن استفاده کن !

###############
فال | اس ام اس################

طبق آخرین تحقیقات در سه ماه سال جاری

تنها درآمد ما ... پدرمان بوده است !

###############
فال | اس ام اس################

جهت ترویج فرهنگ اشتغال زایی ، هم اکنون شما به سرکار رفتید !

###############
فال | اس ام اس################

عاشقانه ترین حرف دوران نامزدی

"اول تو قطع کن" !

###############
فال | اس ام اس################

ﻣﻦ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﺎ یکی ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺣﺴﻮﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ

ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﯾﺎﺩﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﺑﺎﺯی هاﻡ ﻭ ﺑﺪﻡ ﺑﻪ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻫﺎ !!!

###############
فال | اس ام اس################

مهمترین اعضای بدن "دل" و "دماغ"ند

که اگر دنیا را داشته باشی و این دو را نه، هیچ نداری !

###############
فال | اس ام اس################

هر وقت من کلید موفقیت رو پیدا میکنم

یه نفر قفل رو عوض میکنه !

###############
فال | اس ام اس################

سوال امتحانی تو شهر حیف نون : احمدشاه قاجار را فقط نام ببرید !

###############
فال | اس ام اس################

چیستان :

آن چیست که هیچکس ندارد وهمه توقع دارند تو حتما آن را داشته باشی

جواب : اعصاب !

###############
فال | اس ام اس################

خوبی که از حد بگذره طرف فکر میکنه خبریه

والا خبری نیست ما ذاتا خوبیم !

###############
فال | اس ام اس################

دوست عزیز

خیلی مایلم دعوت شما را بپذیرم و به زندگی تان بیایم،

اما متاسفانه نمی توانم. لطفا برنامه های خود را بخاطر من تغییر ندهید!

با احترام فراوان

امضاشانس) !

###############
فال | اس ام اس################

حیف نون میره رستوران فرنگی ،از گارسون میپرسه : غذا چی دارین؟

گارسون جواب میده:کاستی دگیلین کوفیتوستا با لیمو

حیف نون میگه : کاستی دگیلین کوفیتوستا با چی !!؟

###############
فال | اس ام اس################

ای دخترانی که ملاک انتخابتان خودرو طرف است ،

بدانید و آگاه باشید که همانا پس از مدتی همچون روغن موتور آن خودرو تعویض می شوید !

###############
فال | اس ام اس################

یک منبع ناشناس که نخواست نامش فاش شود،

خبری را اعلام کرد که نخواست پخش شود !

###############
فال | اس ام اس################

هیچ چیز بدتر از شماره‌هایی نیست که تو گوشیت سیو می‌مونند

فقط برای اینکه

اگه یه روزی دوباره تلفنت زنگ خورد، بدونی که نباید جواب بدی !

###############
فال | اس ام اس################

حیف نون از دوستش میپرسه : توک چشم کجاست؟

دوستش میگه چشم که توک نداره

میگه:پس چرا خواننده میگه توکه چشمات خیلی قشنگه !؟!؟


موضوعات مرتبط: اس ام اس خنده دار برای تجدید روحیه ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:50 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

اس ام اس تبریک عید نوروز 1389


زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد از مدد خواهی، چراغ دل بر افروزی
نوروز مبارک
------------

نوروز شعر بی غلطی است که پایان رویاهای ناتمام را تفسیر می کند.
------------

لحظه ای که سال تحویل میشه ... تنها لحظه ایه که بی منت به من لبخند میزنی ... کاش هر ثانیه برای من سال تحویل باشه تا لبخند همیشه مهمون لبای سرخت بمونه... سال نو مبارک گلم
------------

نوروز پیامبر مهر است که مرا وامی دارد تنها به خاطر تو دوست داشتن را یاد بگیرم.
------------

کارگردانی است نوروز که می گوید نور ..صدا...حرکت و من برای به دست اوردنت همه نقشهای عالم را بازی می کنم.
------------

سلامت
سعادت
سیادت
سُرور
سَروری
سبزی
و سَرزندگی
هفت سین سفره ی زندگیتان باد
------------

امروز دو نفر از من ادرس و شماره تو رو گرفتن..منهم بهشون دادم..یکی خوشبختی..یکی موفقیت
تو سال جدید هر روز میان سراغت
------------

فرخنده باد بر همگان مقدم بهار
نوروز , جاودانه ترین جشن روزگار
------------

افسوس می خورم ....چرا؟چرا با رفتن تو..............بهار می اید ؟...امدی در سرمای زمستان... به سردی زمستان بودی..... به غم انگیزی شبهای تنهایی..... به خشکی برف ...می روی..... بهار می اید ...به نظر معامله خوبی است....امید ان دارم بهار گلی بر چهره ات بنشاند ...چه امید مبهمی...گردش روزگار خطا ندارد ....زمستان هیچ گاه بهار را نمی بیند...
------------

سلام، ببخشید این موقع شب بیدارت کردم.
.
.
.
.
خواستم یادآوری کنم: سال نو شده.
.
.
.
.
. کم‌ کم باید از خواب زمستونی بیدار بشی
------------

دنیا رو برات شاد شاد و شادی و برات دنیا دنیا آرزو میکنم *** عیدت مبارک عزیزم***
------------

این بار می خواهم هفت سین عید را با یاد تو بچینم
سبزه را با یاد روی سبزه ات
سمنو به یاد شیرینی لبخندت
سایه دانه به رنگ چشم هایت
سرکه با یاد ترشی مهربانیت
سیب با یاد تردیه گونه هایت
سکه با یاد درخشش قلبت
سیر با یاد تندی کلامت
با همه خوبی ها و بدی هایت ... دوستت دارم
------------

چند روز دیگه بهار میاد و همه‌چیز رو تازه می‌کنه، سال رو، ماه رو،
روزها رو، هوا رو، طبیعت رو، ولی فقط یک چیز کهنه میشه که به
همه اون تاز‌گی می‌ارزه، «دوستیمون»!
------------

><(((>
><(((>
><(((>
من اولین کسی بودم که برای تو ماهی عید فرستادم.
سال نو مبارک
------------

بهار بهترین بهانه برای آغاز، وآغاز بهترین بهانه برای زیستن است
آغاز بهار بر شما مبارک
------------

سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش،
اصل ثابت، نسل باقی، تخت عالی، بخت رام
********سال نو مبارک********
------------

با آرزوی

سال نو مبارک باد
------------

مثل ماهی زنده مثل سبزه زیبا مثل سمنو شیرین مثل سمبل خوشبو مثل سیب خوشرنگ و مثل سکه با ارزش باشید.
------------

باز باران با ترانه می خورد بر بام خانه آمد آن روز بارانی گفت که آمد روز عید گفت هر لحظه تنها مانده در این شب رویایی گفت که شاید دل عید شده اسیر باز بهار آمد در این خانه ی تنهای ما همه گفتیم عید آمد بوی بهار آمد(ببخشید که کمی گیج شدیم منظور همان عید شما مبارک است)
------------

چهارشنبه سوری نزدیکه.یه وقت نری از رو آتیش بپری.آخه تجربه ثابت کرده اگه جیگر بره رو آتیش کباب میشه.
------------

نرم نرمک می رسد اینک بهار، خوش بحال روزگار، خوش بحال چشمه ها و دشت ها، خوش بحال دانه ها و سبزه ها، خوش بحال غنچه های نیمه باز
------------

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می اورد.پس نوروزت مبارک که سالت را سرشار از عشق کند
------------

پیام نوروز این است.دوست داشته باشید و زندگی کنید.زمان همیشه از ان شما نیست.
------------

باران عشق همیشه می بارد اما در نوروز قطره های باران طلایی رنگند.از خدا می خواهم که همیشه زیر این باران خیس شوی.
------------

اگر در نوروز کسی برات اس ام اس خالی فرستاد ناراحت نشو بدون انقدر دوستت داره نمی دونه چی بگه.
------------

شیشه می شکند و زندگی می گذرد.نوروز می اید تا به ما بگوید تنها محبت ماندنی است پس دوستت دارم چه شیشه باشم چه اسیر سرنوشت.
------------

زندگی وزن نگاهی است که در خاطر ما می ماند.نوروز جشن نکوداشت نگاه تو ست پس نوروز بر تو فرخنده باد.
------------

با تو از خاطره ها سرشارم.جشن نوروز تو را کم دارم.سال تحویل دلم می گیرد با تو تا اخر خط بیدارم.
------------

از نوروز می اموزیم که هیچ وقت کسی را نا امید نکنیم شاید امید تنها دارایی اش باشد.نوروزتان مبارک باد
------------

مهربان من درشکفتن جشن نوروز برایت در همه ی سال سر سبزی جاودان وشادی ،اندیشه ای پویا و ازادی و برخورداری از همه نعمتهای خدادادی ارزومندم.
------------

جشن است که نوروز به پا خاسته است.شادی و سعادت جهان ان تو باد.از هر دو جهان فقط تو را می خواهم.
------------

نوروز پاسداشت عشقهای کوچکی است که زنده مانده اند و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی که عظمت را کوچک می دانند.پس به تو در نوروز سلام می کنم که بزرگترین عشق این کوچکی.
------------

نوروز ایین رفاقت را نگاهبانی می کند که باور کنیم قلبهامان جای حضور دوستانمان هستند.
------------

در این نوروز باستانی خیال امدنت را به اغوش خسته می کشم .(دنیای شگفت)
------------

نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست اگر چه کوتاهترین شبش یلدا باشد
------------

آلبرت انیشتین، زکریای رازی، اسحاق نیوتن، پروفسور حسابی، من و سایر دانشمندان، سال خوشی را برای شما آرزومندیم
------------

هان انجمن شد بر تخت اوی / از آن بر شده فره بخت اوی به جمشید بر گوهر افشاندند / مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودین / بر آسوده از رنج تن، دل ز کین به نوروز نو شاه گیتی فروز / بر آن تخت بنشست فیروزروز بزرگان به شادی بیاراستند / می و رود و رامشگران خواستند
------------

بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز
بهار زندگیتان بی انتها باد
سال نو مبارک
------------

دنیا را برایتان شاد شاد و شادی را برایتان دنیا دنیا آرزومندم .
نوروز مبارک
------------

دستان پرنوازش بهار ، طبیعت خفته را از خواب بیدار می سازد، و زمین و درخت رازهای رنگارنگ و عطرآگین خویش را نثار نگاه ما می کنند. در سال جدید خورشیدی، سبزی ، شادی ، کامیابی، بهره وری، اثربخشی فعالیتها و بهروزیتان را از درگاه ایزد منان آرزومندم.
------------

دوست ندارم مثله همه از خدا بخوام که توی زندگی هیچ غمی نباشه، چرا که شادیها در کنار غمهاست که معنا پیدا میکنه و زیبا میشه. تنها از خدا میخوام قدرتِ درکِ حضورش رو توی لحظه های زندگی به همه ی مخلوقاتش عطا کنه، که اون وقته که هیچ مشکلی توان شکستن ما رو نداره. سال نو با دیدِ نو به زندگی و فرصتی دوباره برای بهتر زیستن بر شما و خانواده تان خجسته باد.
------------

اس ام اس تبریک نوروز 89 ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:48 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

 

یک نفر میمیرد و به جهان آخرت می رود.. در آنجا مقابل دروازه های بهشت می ایستد سپس دیوار بزرگی می بیند که ساعت های مختلفی روی آن قرار گرفته بود. از یکی از فرشتگان می پرسد “این ساعت ها برای چه اینجا قرار گرفته اند؟

فرشته پاسخ می دهد :”این ساعت ها ساعت های دروغ سنج هستند و هر کس روی زمین یک ساعت دروغ سنج دارد و هر بار آن فرد یک دروغ بگوید عقربه ی ساعت یک درجه جلوتر میرود

مرد گفت :”چه جالب آن ساعت کیه؟!”

فرشته پاسخ داد :”مادر ترزا او حتی یک دروغ هم نگفته بنابراین ساعتش اصلاٌ حرکت نکرده است
وای باور کردنی نیست . خوب آن ساعت کیه؟

فرشته پاسخ داد :”ساعت آبراهام لینکلن(رئیس جمهور سابق آمر یکا) عقربه اش دوبار تکان خورد!

خیلی جالبه راستی ساعت احمدی نژاد کجاست ؟
فرشته پاسخ داد : آن در اتاق کار سرپرست فرشتگان است و از آن به عنوان پنکه سقفی استفاده می کنند. !!!


موضوعات مرتبط: جوک6 ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:46 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

)به تركه ميگن صورتي چه رنگيه ميگه قرمز يواش http://blogfa.com/images/smileys/04.gif

2)ه تركه ميگن چند نوع مارنام ببر مي گه ماربوا مارافعي مار كبري مار مولك

3)يه روز دخترهاي رشتي كنار هم نشسته بودند كه يكي از انها گفت كه شنيديد كه در تهران كسي به نام خفاش شب مي ايدكه هر شب دختران را مي دزدند يكي از انها گفت هر چه امكانات هست فقط در تهران هست؟  http://blogfa.com/images/smileys/10.gif

4)يه تركه يه جوراب مي خره براش بزرگ بوده جلوش پنبه مي زارهhttp://blogfa.com/images/smileys/23.gif

5)ره از كيوسك تلفن مياد بيرون .
ازش ميپرسن سالمه . ميگه آره ولي آفتابه نداشت

6)يه روز پرگار جو مي گيره به جاي دايره مستطيل مي كشه.

7)يه كوره رنده پيدا ميكنه ميگه اين چرت و پرت ها چيه نوشتنhttp://blogfa.com/images/smileys/30.gif

8)قاضي:^مرتيكه توخجالت نمي كشي اين بار چهارم مياي دادگاه دزد:^تو خودتت خجالتت نميكشي هر روزاينجايي

9)به تركه ميگن 2.2 تا ميگه 4 تا ميگن افرين چه جوري حساب كردي ميگه خوب جمشون كردم

10)به يكي ميگن باجوراب جمله بساز ميكه يه روزافتادم تو رودخانه چه جوراب خوردم.

11)سر جاده شمال نوشته "از غيرت خود بكاهيد"http://blogfa.com/images/smileys/24.gif

12)گوجه اي باموزي دعواميكنه موزميگه خاك بسرت هرروزتوماهيتابه لهت ميكنن گوجه ميگه اگه خوب بودي بخاطردويست تومان لباساتودرنمي اوردي

13)يه باريه هويچ بامادرش ميره بيرون يهو وسط خيابون ميگه مامان من اب هويچ دارم. http://blogfa.com/images/smileys/18.gif

14) يه روز يه اسبه زنگ ميزنه سيرك ميگه ميخوام اونجا كار كنم. طرف ازش ميپرسه خوب هنرت چيه. ميگه احمق مگه نميبيني دارم حرف ميزنم.

15)غضنفرساعت 12 شب به خودش ميگه يعني الان118 بازه

16)ه تركه مي گن بالجن جمله بساز ميگه: همه تو ايران با ما لجنhttp://blogfa.com/images/smileys/28.gif

17)لره بعده 20 سال درس خوندن قاضي ميشه. ميره روي جايگاه ميشينه بهش ميگن حكم كن. ميگه: پيك

18)يه تركه ميره بالاي پل عابر پياده ميگه خب من خر من نفهم آخه مگه شما اينجا رودخونه ميبينيد كه پل زديد http://blogfa.com/images/smileys/30.gif

19)بچه رشتيه به دنيا مي ياد براي شناسنامه بچه اش از اهالي محل مخرج مشترك مي گيره

20)به تركه ميگن گاو بهتره يا گوسفند؟ ميگه گاو!!! ميگن چرا؟ ميگه گاو وقتي از خيابون رد ميشه دوطرفشو نگاه ميكنه ولي گوسفند مثل گاووو سرشو ميندازه پايينو رد ميشه.http://blogfa.com/images/smileys/29.gif

 


موضوعات مرتبط: جوک5 ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:44 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

رشتیه میره کلاس غیرت،نصف شب زنش پامیشه بره توالت میگه بشین خودم میرم

ترکه هر روز زنگ یک کلیسا رو می‌زده و در می‌رفته. آخر پدر روحانی شاکی میشه،‌ یک روز پشت در کمین می‌کنه، تا ترکه زنگ می‌زنه، ‌خرشو می‌گیره. ترکه حول میشه،‌ با تتپته میگه: ببخشید، ‌عیسی هست؟

ترکه و دوست دخترش نشسته بودند تو پارک. ترکه به دختره میگه: عزیزم تو تو چه فکری هستی؟ دختره میاد خیلی با احساس بازی در بیاره، میگه : تو همون فکری که توهستی، عزیزم! ترکه میگه : اِاِه.. ! نکنه تو هم میخوای منو بکنی؟

رشتیه داشته پسرشو نصیحت می‌کرده، میگفته: پسرم اینقدر خانم بازی نکن! عاقبت نداره! آخرش سوزاک می‌گیری! تو اگه سوزاک بگیری، کلفتمون سوزاک می‌گیره! کلفتمون اگه سوزاک بگیره، من سوزاک می‌گیرم! من اگه سوزاک بگیرم، ننت سوزاک میگیره! وای به اون روزی که ننت سوزاک بگیره! همه رشت سوزاک می‌گیرند

یک روز یک قزوینی میره خونه یک پولداره برای دزدی و 200 میلیون
پول نقد دزدی میکنه و فرار میکنه
بعد زنگ میزنه به صابخونه و میگه بچه رو بیارین و
دویست میلیون رو ببرید

از یه قزوینی پرسیدند وصیتت چیه ؟ قزوینیه گفت : جنازه ام رو بسوزانید و با خاکسترش پودر بچه درست کنید

مراحل طول عمر یک زیر شلواری در شنگول آباد: زیرشلواری،شلوارک،شورتک،شورت،دمکن،دستگیره،گردگیر،دتسمال جیبی،نخ دندان.

زندگی چیست؟فاصله بین مای بی بی تا ایزی لایف

باغ وحش تهران :لطفا به حیوانات خوراکی ندهید، باغ وحش غضنفرها:لطفا خوراکی حیوانات را نخورید، باغ و حش شنگول آباد:از خوردن حیوانات پرهیز کنید.

از یارو پرسیدن پدرت چه جوری فوت شد؟از پشت بوم افتاد رو کولر،کولر شکست افتاد رو ایوان،ایوان خراب شد افتاد رو گلخونه خراب شد دیدیم اینجوری پیش بره خونه خراب میشه رو هوا با تفنگ زدیمش.

یارو تو خیابون راه میره یکی میاد بهش میگه :آقا پشت لباستون خاکیه ، یارو میگه :پس می خواستی آسفالت باشه ؟

بیا به آرامش فکر کنیم به زندگی به عشق به زیبایی به بهشت به جهنم به درک به تو چه به من چه ؟برو اعصاب ندارم

راز موفقیت چیست؟ "تصمیم گیری درست".
تصمیم گیری درست از چه ناشی میشود؟ "از تجربه"
تجربه از چه بدست می آید؟ "از تصمیم گیری های غلط

بعد از یک عمر، بالاخره نفهمیدم که هنگام روبوسی باید دو بار صورت طرف مقابل رو ببوسم یا سه بار، تا هر دو نفر ضایع نشی



.به یارو میگن: سفر حج چطور بود؟
میگه: عالی. خیابوناش تمیز، برجاش بلند، ماشینا همه آخرین مدل. یه جای دیدنی هم داشت که خیلی شلوغ بود من نرفتم.

یعنی‌ اگه رو نوشابه نمی نوشتن “خنک بنوشید” ، من میجوشوندم بعد میخوردم

غضنفر داشته از کنار یک چاه رد میشده میبینه یکی از ته چاه داد میزنه کمک کنید, تو رو خدا کمک کنید... غضنفر جواب میده اخه احمق جان ته چاه جای گدایی کردنه؟


موضوعات مرتبط: جوک4 ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:42 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میخری و یک عمر لوازم جانبی اش را!

 

 

یارو یه دوقولو میبینه بعد میزنه زیرخنده میگن چرا میخندی؟ میگه تابلوئه فتوشاپه!!!

 

 

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

هندوانه کاشتیم اما کدو برداشتیم !

 

 

با توجه به سیر صعودی و پرشتاب قیمت لبنیات

این روزها هر چه بیشتر گاو باشی بهتر است !

 

 

بابا آب داد بابا را ایزوگام کردند. بابادیگه اب نداد.!

 

 

یارو با زنش دعواش میشه میگه:به خدا اگه به خاطر یارانه نبود میکشتمت!

 

 

 

میدونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟ روز مادر طلافروشی ها شلوغ میشه اما روز پدر جوراب

 فروشی ها

میدونی شباهتشون چیه ؟ پول هر دو از جیب بابا میره  

 

 

 

 

آشپزیه قبیله آدمخوار میره پیش رییس قبیله میگه قربان یه مردکچل گرفتیم کبابش کنیم یاآب

پز؟رییس میگه تاس کبابش کنید.

 

 

به یارو میگن چرا دور دهانت مگس جمع میشه؟

 
میگه : آخه لهجه ام شیرینه!!!

 

 

قدیما برق رو روشن میذاشتیم میرفتیم مسافرت ، دزده فکر کنه یکی خونه ست الان

هرجوری حساب میکنیم برق ها رو خاموش بکنیم و دزد بزنه به صرفه تره!

 

 

دو تا سوسک پولدار ازدواج می کنند. ماه عسل میرن توالت فرنگی!

 

 

 

 

 

از یه رشتیه سوال می کنن سخت ترین سوال کنکور چی بود میگه " نام پدر؟

 

 

 

 

 

از یه الاغ می پرسن چرا خر شدی الاغه سر تکان داد و با ناراحتی گفت :امان از دوست ناباب.

 

 

 

 

 

قطعه ای از شاهکار ادبی غضنفر : شب بود و خورشید به روشنی می درخشید پیرمردی

 

جوان یکه و تنها با خانواده اش در سکوت گوش خراش خیابان قدم زنان ایستاده بود

حیف نون تو دادگاه محاکمه می‌شد. وکیل مدافع هنگام دفاع ازش گفت: «آقای قاضی! مردی

 که شما محاکمه‌اش می‌کنید پدری مهربان، انسانی شریف، آدمی‌با وقار، مردی درست کار و

 پاکدامن و شهروندی با انضباط و مطیع قانون استحیف نون در این هنگام به وکیلش

اعتراض کرد و گفت: «آقای وکیل! تو از من پول گرفته‌ای، حالا داری از یک نفر دیگر دفاع

می‌کنی؟

 

 

لره پیش رفقاش خالی می بنده 10 سال تو ژاپن زندگی کرده بهش میگن اسم یه خیابونو تو

ژاپن بگو

میگه: شهید بروسلی!

 

جوک3 ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:38 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر آهنگ خالی گوش می کرده میزنه زیر گریه میگن چرا گریه می کنی؟ با بغض میگه آخه خوانندش لاله

 

  ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یک روز یارو 1 لیوان خاکشیر می خوره به خاطره اینکه ته نشین نشه تا شب پشتک میزنه

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به یارو ميگن تو که روزه نمي‌گيري، چرا سحري مي‌خوري؟ ميگه نماز که نخونم،... روزه که نگيرم... سحري هم نخورم؟ بابا مگه من کافرم؟

غضنفر در دادگاه محاکمه میشد وکیل مدافع هنگام دفاع از غضنفر گفت : جناب قاضی ، مردی که شما محاکمه اش میکنید پدری مهربان ، انسانی شریف ، آدمی با وقار ،مردی درست کارو پاکدامن و شهروندی با انضباط ومطیع قانون است.غضنفر در این هنگام به وکیلش اعتراض کرد و گفت : آقای وکیل تو از من پول گرفته ای ، حالا داری از یک نفر دیگر دفاع میکنی

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دعاي پاس كردن ترم= الهي ادركني پاسن ترمي به نمرتن دهي و گاهن دوازدهي و حفضن من مشروطي و فلجن استادي و لغون امتحاني الهي امين

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مهريه در سال ١٣٩1 : ١٢٤ نان سنگك طرح قديم
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

قاضی: چرا با سر زدی توی صورت دوستت؟
غضنفر: جناب قاضی! خودش خواست، هر وقت من را می‌دید، می‌گفت یک سری به ما بزن

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

زن و مرد جوانی به مناسبت تموم شدن خونه جدیدشون دوستانشون را دعوت کرده بودند.بعد از اینکه تمام خونه را به دوستانشون نشون دادند یکی ازشون پرسید : خونه خیلی قشنگیه مبارکتون باشه ولی چرا تمام اتاقها را گرد درست کرده‌اید. مرد جوان جواب داد : راستش را بخواهید قبل از اینکه خونه‌مان را بسازیم مادر زنم بهم گفت: مادر جون تو را ب...ه خدا، فکر یک گوشه از خونه را واسه من هم بکنید

 

 ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر یخچال میخره. زنش میگه: پس آنتنش کو؟ پسرش میگه: مگه کولره که آنتن داشته باشه!!!

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مثبت اندیشی یعنی اگه گنجشکی روی سرت خراب کاری کرده، بگی:خدا را شکر که گاو پرواز نمیکنه

 ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر میره دزدی، صاحب‌خونه پا میشه میگه کیه اون جا؟ غضنفر میگه: هیشکی، گربه‌ست، بعععععع

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حیف نون می پرسن نظرت راجع به زلزله چیه؟
می گه طرح خوبیه، تکان دهنده است!

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بزرگترین ضد حال میدونی چیه؟ کچله بره مو بکاره اسمش برای حج در بیاد

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به نفرمیگن: اگه سردت باشه، جه کار می کنی؟ میگه: نزدیک بخاری می نشینم. میگن: اگه خیلی سردت باشه چی؟ میگه: به بخاری می چسبم. میگن: اگه خیلی خیلی سردت باشه چطور؟ میگه: بخاری رو روشن می کنم!

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر تو ماشینش داشت رادیو پیام گوش می داد.
رادیو میگه: یه نفر داره بزرگراه رو برعکس رانندگی می کنه.
غضنفر میگه: آره! یکی دو نفر هم نیستن، همه دارن برعکس می یان‌!

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یه نفر میخواسته آتش نشان بشه توی آزمون استخدامی ازش میپرسند اگر جنگل آتش بگیره و اون اطراف آب نباشه چه کار میکنی؟ میگه: هیچی تیمّم می کنیم !

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

يك ژايني بعد از 15 سال به يك مورچه ياد ميده كه با چوب غذا بخوره بد اون رو مياره تو ميدان تا به مردم نشان بده مردم هم دور تادور ميايستن تا نگاه كنند غضنفر داشته از اونجا رد مي شده مي بينه همه عقب وايستادن و يك مورچه هم اون وسط هست ميره باپا مورچه رو له ميكنه ميگه اخه مورچه هم ترس داره!!!

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به غضنفر ميگن اين شعر از كيه : سعديا مرد نكونام نميرد هرگزميگه نميدونم يه راهنمائي بكنيد.... ميگن اسم شاعر تو خود شعره ميگه : اهان فهميدم .. جواد نكونام

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

نامه یه نفر به نامزدش:ازدوریت میخوام گریه کنم اما یاده قیافت میوفتم خندم میگیره

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر داشته از کنار يک چاه رد ميشده ميبينه يکي از ته چاه داد ميکشه کمک کنيد,ترو خدا کمک کنيد...غضنفر به توي چاه جواب ميده اخه احمق جان ته چاه جاي گدايي کردنه؟

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به غضنفر میگن از کدوم شبکه بیشتر خوشت میاد؟ میگه شبکه سه. میگن چرا؟
میگه آخه روش عکس سه تا نون بربریه!

 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یه نفر تلویزیون می خره فرداش کنترلشو می بره پس می ده می گه: اقا این ماشین حسابه توش بود به ما حروم خوری نیومده

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ه غضنفر میگن یک تصویر غمناک بکش غضنفر یک نون بربری سوخته می کشه!!

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ 

         تهرانیه ميره مكه ، جلوي كعبه داشت اشك مي ريخت و مي گفت: خدايا! منو ببخش ،توبه! بهت قول ميدم ديگه واسه ...ا جك نگم. خدايا منو ببخش .... خلاصه تو همين حال و هوا بود كه غضنفر ميزنه رو شونه اش ميگه: داداش؟گيبله كودوم وره؟؟؟؟ ، تهرانيه با ناله داد ميزنه: خداياااااااا!!!!! خاطره كه مي تونم تعريف كنممممم؟؟  

 ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به غضنفر ميگن شما  همهتون اينقدر ساده ايد ميگه نه راه راهمون هم تو افريقا پيدا مي شه

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر روي ريل راه اهن ميخوابه بهش ميگن چرا اينجا خوابيدي ؟ ميگه ميخواهم خود كشي كنم. ميگن بس ان نان بربري چيه دستت؟ ميگه بر فرض قطار نيامد من اينجا از گشنگي بميرم

 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دو تا خسیس شيرجه ميزنن تو آب ميگن هر کس زودتر سرش از آب اومد بيرون بايد شام بده هنوز جسد هيچکدومشونو پيدا نکردن

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ديشب تو فكرت بودم كه يه قطره اشك از چشمام جاري شد........ از اشك پرسيدم چرا اومدي؟؟ گفت آخه تو چشمات كسي هست كه ديگه اونجا جاي من نيست

 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

دوست من کسي است که در کنار او بتوانم با صداي بلند فکر کنم.

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

اگه يه روز بهت گفتند 1000 نفر دوستت داره،بدون اوليش منم. اگه يه روز بهت گفتند 100 نفر دوستت داره،بدون اوليش منم. اگه يه روز بهت گفتند 10 نفر دوستت داره،بدون اوليش منم. اگه يه روز بهت گفتند 1 نفر دوستت داره،بدون اون يه نفر منم. اگه يه روز بهت گفتند کسي دوستت نداره،بدون من مردم!!! 

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

عزیزم اصلا ناراحت نباش اندی یه آلبوم جدید داده بیرون... از این به بعد تو هم می تونی برقصی...کلیپش اینه :: منگلا باید برقصن...منگلا باید برقصن

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

انسان تنها مخلوقي ست كه نمي خواهد همان باشد كه هست

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

عزيزم چشماي تو مثل درياست اجازه مي دي توش جورابمو بشورم

 --------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

برروي سنگ سفيدي نشسته بودم وآمدنت را به انتظار ميکشيدم وباد آمدنت را به گوشجان نواخت

و تو آمدي پاهايم لرزيد و صورتم سرخ شد و آنگاه سيفون راکشيدم وتو را آببرد

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 

افلاطون ميگه : اگه با دلت چيزي يا کسي رو دوست داري زياد جدي نگيرش چون ارزشي نداره چون کار

 دل دوست داشتنه مثل کار چشم که ديدنه اما اگه يه روز با عقلت کسي رو دوست داشتي اگه عقلت

 عاشق شد بدون که داري چيزي رو تجربه ميکني که اسمش عشقه

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

به غضنفر مي گن شما به تمساح چي مي گين ؟ ميگه ما غلظ بكنيم به ايشون چيزي بگيم.

 -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر ميره ساندويچي، ميگه: ببخشيد بندري داريد؟ يارو ميگه: بعله. تركه ميگه: پس قربون دستت،

 ‌بگذار يك حالي بكنيم!

 ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

غضنفر شبا يه ليوان خالي بالا سرش ميذاشته و مي خوابيده ازش مي پرسن آخه چرا اينجوري مي كني؟ ميگه : خوب يه موقع نصفه شب از خواب پا شم ببينم تشنم نيست ..

اونوقت چيكار كنم؟

 

(جدید)

 

یه روز یک منگول زیر یک خره خوابیده بوده ازش می پرسنداینجاچکارمی کنی میگه پدرم وصیت کرده زیرسایه عموت باش.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یک منگول با زیرشرواری میره مسافرت میگه همه ایران سرای من است.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یه منگول ماکسیما میخره پشتش خورجین میزاره.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منگول میره بقالی،‌ می‌بینه رو دیوار بزرگ نوشتن: علی با ماست! حسن با ماست! حسین با ماست!میگه: ببخشید اقا، شما ماست خالی ندارید؟

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یک روز به یک منگول میگن کجا به دنیا اومدی میگه از لپ لپ در اومدم.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

تلوزیون داشته گل خداداد رو به استرالیا نشون میداده منگول نگاه میکرده.دوسه بارکه صحنه آهسته رونشون میده منگول شاکی میشه/میگه :حالا انقدر نشون میده تا دروازه بان بگیردش.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یک روزیه منگول به یک مردی بر میخوره میگه اگر بگی چه میوه ای تو دست منه وچند تاست هر چهار تا سیب رو بهت میدم .

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

منگول تو دست شویی بی هوش میشه…وقتی به هوش میاد میگه من کییم اینجا کجاس کی منو ریده…

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یک روز یک منگول کفترهاش گم می شن تو روزنامه آگهی میده بیه…..بیه…

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

جوک2 ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:35 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

غضنفر چند هفته بوده هر روز پشت سر هم مي‌رفته از داروخونه قرص سوسک کش مي‌خريده.يه روز دکتره ازش مي پرسهتو چرا اينقدر قرص سوسک کش مي‌خري؟

ميگه: آخه من هرچي اينا رو پرت مي‌کنم نميخوره به سوسکها!

 

==========================

 

به غضنفر ميگن به زنبورايي که از کندو محافظت مي کنن چي ميگن؟
ميگه: ميگن خسته نباشيد!

 

==========================

 

یارو زنگ ميزنه فرودگاه و ميگه: ببخشيد از اينجا تا تهران چقدر راهه؟
کارمنده ميگه: يه لحظه...
ميگه: خب خيلي ممنون! و قطع مي‌کنه!!

 

==========================

از يه نفر ميپرسن ميدوني اگه 23 تا کله و 23 تا پاچه را با هم بريزي تو يه دونه ديگ، از کجا بايد بفهميم کدوم پاچه مال کودوم کله است؟
ميگه اينکه کاري نداره کف پاش رو قلقلک ميکني ميبيني هر کله اي خنديد معلوم ميشه پاچه مال اون بوده!!

==========================


به يارو ميگن دستشويي چند بخشه؟
ميگه خب معلومه! دو بخش! مردونه و زنونه!!

 

==========================

 

روزي يک تيمسار سوار تاکسي شد. راننده ي تاکسي از او پرسيد: آقا شما سرهنگ هستيد؟
تيمسار تواضع به خرج داد و گفت : بله!
راننده تاکسي گفت : پسر مرض داري لباس تيمسارها رو مي پوشي؟

 

==========================

 

بيماري به دکتر مراجعه نمود و گفت : دکتر جون دلم خيلي درد ميکنه.
دکتر گفت : عزيزم دلت کار ميکنه؟
بيمار گفت : خير آقاي
دکتر ، فعلا بيکاره!

 

==========================

 

ديوانه ي اولي : قصد کردم همه ي جواهرات و الماس هاي روي زمين را بخرم!
ديوانه ي دومي: قصد بيجايي کردي ، من اصلا قصد فروش آن ها را ندارم!

 

==========================

 

واعظي منبري رفت و سخنراني جالبي ارائه داد. کدخدا که خيلي لذت برده بود به واعظ گفت : روزي که ميخواهي از اين روستا بروي بيا سه کيسه برنج از من بگير!
واعظ شادمان شد و تشکر کرد. روز آخر در خانه ي کدخدا رفت و از کيسه هاي برنج سراغ گرفت.
کدخدا گفت : راستش برنجي درکار نيست. آن روز منبر جالبي رفتي من خيلي خوشم آمد و گفتم من هم يک چيزي بگويم که تو خوشت بيايد.

 

==========================

 

افغانيه رو مي خوان اعدام کنن ، ميگن حرف آخرت چيه ؟ ميگه کارگر نمي خواي !

==========================

 

يه دکتر اصفهاني زنش ميميره روي سنگ قبرش مي نويسه : آرامگاه زري همسر دکتر رحيمي مختصص زنان و زايمان ، مطب : خيابان جلفا کوچه سوم پلاک 20 از ساعت ... !

 

==========================

 

مادر: علي بيا اسفناج بخور آهن دارد.
علي: آخر مادر جان الان آب خوردم مي ترسم زنگ بزنم!

 

==========================


مهمان: آقا تشريف دارند؟
مستخدم: نه خير، رفته ‌اند مسافرت.
مهمان: براي تفريح؟
مستخدم: نه خير، با خانم رفته ‌اند!

==========================

حيف نون مي ره ثبت احوال مي گه يه شناسنامه واسه بچه ام مي خوام. مي گن اسمش چيه؟ مي گه "شورلت". مي گن اين که اسم ماشينه! يه اسمي بذار که به نام پدر و مادر بياد. مي گه خوب به اسم ما مياد ديگه... من "بيوک" آقا هستم، همسرم هم "خاور" خانم!


موضوعات مرتبط: جوک ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:29 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

میدونی غضنفر به 750 گرم چی میگه؟ میگه نیم کیلو و نیم!

 

 


غضنفر میخواسته مین خنثی كنه، گوشاش رو میگیره پاش رو میذاره رو مین

 

 


غضنفر میره لوازم ورزشی میگه پرچمه ایران رو دارین . یارو میگه آره براش میاره . یكم فکر میکنه میگه ببخشید رنگ های دیگشم میتونم ببینم !؟

 

 


از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم

 

 


اصفهانیه تو خواب میبینه به یه گدا 1000 تومان داده وقتی بلند میشه میگه: عجب کابوسی بود !

 

 


از غضنفر می‌پرسن: پارسال روز زن چه کادویی به زنت دادی؟ میگه: بردمش کیش. میگن: ای ول بابا، دمت گرم، خوب حالا امسال چیکار می‌کنی؟ میگه: میرم میارمش

 

 


به غضنفر میگن با ارّه برقی 100 تا درخت  قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه!؟

 

 


از غضنفر میپرسن: از چه فصلی خوشت میاد میگه: از فصل جفت گیری

 

 


غضنفر میره سربازی تو صف بوده سروانه میگه به چپ چپ به راست راست…. میبینه غضنفر همینجوری وایستاده میگه تو چرا به فرمانم عمل نمیکنی؟ غضنفر میگه جناب سروان شما اول تصمیم قطعی رو بگیرید بعد من انجام میدم !

 

 


اس ام اس عاشقانه یه اصفهونی: اگه گنجیشك پریدن یادش برد . اگه شیرین فرهاد یادش برد . اگه ماهی دریا یادش برد . من پولی این یه اس ام اسی که به شما دادما یادم نیمیرد !!!!

 


موضوعات مرتبط: جوک ، ،

تاريخ : شنبه 29 / 12 / 1391 | 10:23 قبل از ظهر | نویسنده : علی |

زمین شناسان مدت ها تصور می کردند شرایط ناپایدار و سوزان زمین پس از تولدش در ۵/۴ میلیارد سال پیش، تنها با گذشت زمان و در حدود ۸/۳ میلیارد سال پیش متعادل و زیست پذیر شده است. زمین شناسان مدت ها تصور می کردند شرایط ناپایدار و سوزان زمین پس از تولدش در ۵/۴ میلیارد سال پیش، تنها با گذشت زمان و در حدود ۸/۳ میلیارد سال پیش متعادل و زیست پذیر شده است. حدود ۵/۴ میلیارد سال پیش، اقیانوس های ماگما سطح «زمین گداخته» را پوشانده بودند. زمین در معرض برخوردهای پیاپی اجرامی جوان قرار داشت که در هر برخورد سطح ناپایدار آن را متلاشی می کردند و همه چیز ذوب یا بخار می شد. با فرو رفتن آهن سنگین در اقیانوس های ماگما، هسته فلزی هم به تدریج تشکیل شد و در اعماق زمین فروپاشی عناصر رادیواکتیو، گرمایی شش برابر گرمای کنونی تولید می کردند. چنین حالت ناپایداری برای چند صد میلیون سال طول کشید. این شرایط جهنم بار باید آرام می شد تا سطح گداخته زمین به پوسته تبدیل شود، قاره ها شکل گیرند، اتمسفری متراکم و یکپارچه تشکیل شود و سرانجام اشکال نخستین حیات دوام بیاورند و تکامل یابند. اما سطح زمین با چه سرعتی سرد شد؟ اکثر دانشمندان چنین فرض کرده اند که این شرایط سوزان تا ۵۰۰ میلیون سال ادامه یافته است. دلیل اصلی این دیدگاه هم عدم وجود سنگ های دست نخورده ای است با عمر بیش از چهار میلیارد سال و همچنین وجود فسیل اشکال نخستین حیات که از جوان بودن آنها خبر می دهد. طی پنج سال گذشته زمین شناسان- از جمله گروه خودم از دانشگاه ویسکانسین و مدیسن _ کریستال هایی از کانی زیرکونیم با ساختار شیمیایی متفاوتی یافتند که تصور ما را نسبت به دوران آغازین زمین تغییر می دهد. خواص ویژه این کانی باعث می شود تا شرایط محیطی زمان پیدایش آن را درک کنیم. این کپسول های زمانی کوچک نشان می دهند که اقیانوس ها و شاید هم قاره ها حدود ۴۰۰ میلیون سال زودتر از آنچه تصور می شد، پدید آمده اند. از قرن ۱۹ میلادی دانشمندان در پی یافتن سرعت سرد شدن زمین بوده اند اما هیچ کس انتظار یافتن شواهدی جامد را نداشت. چون دمای اقیانوس های ماگمایی ابتدایی بیش از ۱۰۰۰ درجه سانتی گراد بوده است. پیشنهادهای امیدوارکننده دیگر ناشی از محاسبات ترمودینامیک بود که نشان می داد پوسته زمین می تواند طی ۱۰ میلیون سال سخت شود و بدین صورت پوسته تازه سخت شده محیط بیرون را از درون سوزان جدا کند. در صورتی که دوره های آرامی بین برخوردهای شهاب سنگی وجود داشته باشد و پوسته پایدار بماند، و اگر اثر گلخانه ای گرمای چندانی را به دام نیندازد، دمای سطح زمین می تواند به سرعت به کمتر از دمای جوش آب برسد. علاوه بر این خورشید ابتدایی کم فروغ تر بوده و انرژی کمتری ایجاد می کرده است. اما هنوز هم برای اکثر دانشمندان شواهد اندک زمین شناختی نشان دهنده شرایط فوق العاده سوزان طولانی مدت هستند. قدیمی ترین سنگ دست نخورده شناخته شده سنگی چهار میلیارد ساله است که در نواحی شمال غربی کانادا کشف شد. اما به دلیل اینکه در اعماق زمین تشکیل شده اطلاعات چندانی درباره سطح زمین به ما نمی دهد. اکثر پژوهشگران معتقدند شرایط جهنمی ابتدایی همه سنگ های جوان تر را نابود کرده است. قدیمی ترین سنگی هم که در زیر آب (و در شرایط نسبتاً خنک) پدید آمده عمری بیش از ۸/۳ میلیارد سال ندارد (مشابه قدیمی ترین نشانه های حیات در جنوب غربی گرینلند). این ماجرا تا زمانی ادامه داشت که کریستال های زیرکونیم در دهه ۸۰ اطلاعات تازه ای فراهم کردند، قدیمی ترین ماده خاکی شناخته شده تا آن زمان که تا ۳/۴ میلیارد سال پیش قدمت داشت. این کانی ها در صخره ها و سنگ دامنه های ناحیه «جاک هیلز» (Jack Hills) و «ماوت نرریر» (Mount Narryer) دوام آورده بودند، اگرچه برخی دانشمندان درباره اطلاعات به دست آمده، به خاطر سنگ بستر این کانی ها تردید کردند. این کانی ها به قدری پردوام هستند که حتی با قرار گرفتن سنگ حاملشان در معرض هوازدگی و فرسایش به همان صورت باقی می مانند. بنابراین ممکن بود هزاران کیلومتر آن طرف تر تشکیل شده باشند و به کمک باد یا آب به آن منطقه حمل شده و پس از مدتی در آن سنگ ها دفن شوند. به همین خاطر به رغم هیجان اولیه همان دیدگاه قبلی باقی ماند تا زمانی که در سال ۱۹۹۹ با پیشرفت تکنولوژیکی امکان مطالعه درباره این کانی های باستانی به دست آمد. صخره های «جاک هیلز» حدود سه میلیارد سال پیش نشست کرد ه اند. ما برای به دست آوردن یک بندانگشت زیرکونیم، مانند گشتن دنبال یک سوزن در انبار کاه، حدود چند صد کیلوگرم از سنگ ها را جمع آوری و بررسی کردیم. در می ۱۹۹۹ از «وایلد» یکی از پیشگامان این کار خواستم تا تاریخ گذاری این سنگ ها را به کمک تکنولوژی نوین انجام دهد و در نهایت شگفتی دیدیم که آنها ۴/۴ میلیارد سال قدمت دارند. نمونه هایی از ماه و مریخ هم چنین قدمتی داشتند و برخی شهاب سنگ ها حتی قدیمی تر هم بودند، اما هیچ چیزی قدیمی تر از آن در سیاره ما یافت نمی شد. تقریباً همه هم عقیده بودند که با تداوم شرایط جهنمی ابتدایی زمین این کانی ها از بین می رفتند. بنابراین تاریخ آغاز شرایط آرام زمین ۴۰۰ میلیون سال به عقب بازگشت، یعنی زمینی زیست پذیر در ۴/۴ میلیارد سال پیش.


موضوعات مرتبط: تاریخ زمین ، ،

تاريخ : دو شنبه 26 / 12 / 1391 | 5:2 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

بنده خدا خسیس قله اورست رو فتح می‌کنه، ازش می‌پرسن: انگیزه‌ات چی بود؟ میگه: خدا خفه‌اش کنه اونی رو که گفت: اون بالا نذری میدن !!

 

 بنده خدا خسیس سوار تاکسی میشه. موقع پیاده شدن راننده بهش میگه: پول خرد ندارم. بنده خدا خسیس میگه: به جاش برام بوق بزن!

 

 یک بنده خدا خسیس میمره رو قبرش مینویسن من مردم ولی مغازه باز است !

 

 خسیس ها  رو از چهار تا چیز میشه شناخت:۱- همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن
2 هر قلوپ نوشابه که می‌خورن به شیشه نگاه می‌کنن ببینن تا کجاش رفته  !
3 جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟
4 بستنی لیوانی که می‌خورن حتما درش رو می‌لیسن!!

 

 یه روز یه خسیس خواب می بینه به یه فقیر ۱۰۰۰ تومان پول داده . وقتی از خواب بلند می شه میگه: وای عجب کابوسی بود!

 

از بچه ی یه خسیس می پرسن : وقتی می روی سر یخچال چی می خوری؟ میگه: کتک!

 

توی شهر خسیس ها قیمت بلیط اتوبوس از ۲۵ تومان به ۵ تومان می رسه. همه اعتراض می کنند. ازشون می پرسن : چرا اعتراض می کنید ؟ می گن: ما تابه حال وقتی پیاده روی می کردیم ۲۵ تومان به نفع مان می شد ولی حالا فقط ۵ تومان به نفع ما می شه!!

 از غضنفر می پرسن چه جوری بستنی کیم می خوری؟ می گه می ذارمش لای نون، سیخشو می کشم بیرون!

 غضنفر زنش رو بدجوری می زده ؛ از پرسیدن : چی کار کرده که می زنیش؟ می گه: اگه می دونستم که می کشتمش!!

 

 غضنفر با کلید گوشش رو تمیز می کرده؛ گردنش قفل می کنه!!

 

 به غضنفر می گن: فهمیدی زلزله اومد؟ گفت: نه من رو اون ور بود.!!

 

 غضنفر می ره عروسی ‌‌‌؛ تو عروسی برف شادی می زنن ؛ سرما می خوره!!

 

 غضنفر پول می اندازه توی صندوق صدقات بعد سوارش می شه!!

 

 غضنفر دکتر می شه، یه قرص به مریضش می ده می گه : یکی قبل از خواب بخور یکی بعد از خواب!!

 

 به غضنفر می گن: شنیدی آدم شدی؟ می گه: نامردا شایعه کردن!!

 

 به غضنف می گن: یه میوه ی آبدار و خوش مزه و شیرین نام ببر. می گه: خیار ! می گن: خیار کجاش شیرین و آبداره؟ غضنفر میگه: یه بار که با چایی شرین بخوری نظرت عوض میشه!!

 

 به غضنفر می گن: اگه سردت بشه چه کار می کنی؟ می گه: می رم نزدیک بخاری. میگن: اگه خیلی سردت بشه چی ؟ میگه: به بخاری می چسبم . میگن : اگه خیلی خیلی خیلی سردت بشه چی؟ میگه : حوب معلومه ، بخاری رو روشن می کنم.!!

 

  غضنفر به دوستش می گه: می دونستی آب سه تا جن داره؟ دوستش: نه اسمش چیه؟ غضنفر : یکی اکسی جن و دو تا هیدرو جن.!!

 

 غضنفر از دوستش  پرسید: تو کجا بدنیا اومدی؟ میگه: تو بی مارستان. غضنفر می گه: وای ، مگه مریض بودی؟

 

  از غضنفر می پرسن  : سخت ترین کار چیه ؟ میگه: نمک تو نمکدون ریختن. می گن: چرا ؟ می گه: چون سوراخ هاش خیلی ریزه!!

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 پدر : پسرم هروقت من رو اذیت می کنی یکی از موهای سرم سفید می شه. پسر : پس برای همینه که بابا بزرگ تمام موهای سرش سفید شده؟!!

 

 یه نفز سوار اتوبوس می شه، اتوبوس شلوغ بوده ، به نفر جلویی که مرد چاغی هم بوده می گه : آقا اینقدر هُل نده. طرف می گه: هل نمیدم ، رازم نفس می کشم.!!

 

 غضنفر یه تیکه یخ رو گرفته بود دستش و نگاش  می کرد، دوستش گفت: چی رو داری نگاه می کنی ؟ غضنفر گفت: داره ازش آب می چکه ولی نمی دونم کجاش سوراخه!!

 

 غضنفر تلفن همراه می خره ، صفرش رو می بنده!!

 

 یه آدم خسیس جوهر خودکارش تموم می شه ، ترک تحصیل می کنه!!

 

 به یه نفر می گن: پاشو سحره ، میگه: بهش بگو خودم فردا بهش زنگ میزنم.!!

 

 غضنفر برف پاک کن ماشینش رو می زنه، هیپنوتیزم می شه!!

 

 غضنفر دفتر خاطراتش پر می شه ، می ندازتش دور!!

 

 به غضنفر می گن: کامپیوتر بلدی ؟ میگه: تا حدی. میگن: بیا روشنش کن. می گه: دیگه نه تا اون حد.

 

 غضنفر داشته با دوستش احوال پرسی می کرده، میگه : حالا ما تلفن نداریم ، شما نباید یه زنگ به ما بزنید؟!!

 

 غضنفر با کت و شلوار ورزشی تو خونش نشسته بود . بهش گفتن: چرا کت پوشیدی؟ میگه: آخه شاید مهمون بیاد. میگن : خوب چرا زیر شلواری پوشیدی ؟ می گه : خوب شاید هم نیاد.


موضوعات مرتبط: جوک قشنگ ، ،

تاريخ : دو شنبه 26 / 12 / 1391 | 4:55 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

کاندیدا عامل 90% قارچهای مجرای رحم است. قارچ ها اصولا پاسخ خوبی به ترکیبات آزول مثل...کلوتریمازول نمیدهند. در این موارد ترکیبات اسید بوریک با نیستاتین بسیار خوب پاسخ میدهند. حتی محلول آبی 1% gentian viole در تعداد محدودی از بیماران موثر است.

 

بیشترین مشکل در درمان کاندیدیازیس راجعه وجود دارد. در این موارد درمانهای واژینال به مدت 2-3 هفته ادامه می یابد. درمان شریک جنسی و کاهش مصرف قند تاثیر زیادی ندارد. هرچند در این موارد تست تحمل قند جهت رد دیابت تشحیص داده نشده باید انجام شود. بعلاوه در موارد مقاوم تست HIV نیز باید انجام شود. بعضی زنان با کاندیدیازیس دچار عفونت همزمان دیگری میباشند لذا تکرار معاینه و تست wet mount میتواند مسئله را روشن کند.

 

بیماران با کاندیدیازیس راجعه یعنی 4 بار یا بیشتر در سال باید درمان ضد کاندیازیس سرکوب کننده دریافت کنند. در مرحله اول باید درمان استاندارد ضد کاندیدیازیس به مدت 2 هفته تجویز شود و سپس در مان سرکوب کننده با ترکیبات آزول داخل واژن یا اسید بوریک دو بار در هفته یا 5 روز مداوم هر ماه یا فلوکونازول خوراکی هر هفته با دوز 150 میلیگرم ادامه یابد. این درمان حد اقل باید یک سال انجام گیرد. با این درمان تعدا عفونتها به صفر یا حد اکثر یک بار در سال کاهش میابد.

 

در عین حال بعضی فاکتور ها برای مستعد کردن زنان به این بیماری دخیل هستتند. که شامل حاملگی...دیابت..داروهای تضغیف کننده ایمنی.. و آنتی بیوتیک های وسیع الطیف میباشند. اخبرا نزدیکی های واژینال مداوم و دوش های واژینال را نیز بعنوان علت مطرح کده اند.

 

خلاصه: شما اول از همه باید اصول بهداشت اون منطقه را رعایت کنید... و بعنوان استریل کننده محیط اون قسمت همیشه از یک دستمال گرم استفاده کنید... و نه چیز دیگر...و اینکه باید تستهای قند خون و HIV را انجام دهید. و سپس به ملاقات پزشکتان بروید تا برسی کند آیا عفونت همزمان دیگری هست با نه.. و اینکه شما را برای دریافت داروی خودتان ( داروی استاندارد ) برای 2 هفته هدایت کند.. بجای 3-5 روز معمول.. و پس از 2 هفته هم درمان دیگری را شروع کند...البته اگر در سال بیشتر از 4 بار دچار عفونت میشوید... به اون فاکتور های مستعد کننده هم توجه کنید


موضوعات مرتبط: اطلاعاتی در مورد بیماری کاندید یا زیس ، ،

تاريخ : دو شنبه 26 / 12 / 1391 | 4:52 بعد از ظهر | نویسنده : علی |

یک روز یه لره می خواسته بره لامپ مهتابی بخره وقتی رفت توی مغازه اسمه لاپه را یادش میره به فروشنده می گه نیم متر لامپ بدین.


یه روز یه اصفهانی میره به زنش می گه برات یه هدیه خریدم.زنش گفت چیه:مرده گفت اون 206قرمزه رو میبینی اون و خیابون زنش میگه اره شوهرش میگه یک جفت دمپایی همون رنگی


 یک روز یکی از بغل یه کبابی رد می شه میبینه که داره از دود کشه کبابیه دود میادزنگ میزنه اتشنشانی می گه وای یه کبابی آتیبش گرفته!


یه کوچولو قدیمیه ولی باحاله :))

 

 

يه پدري , یه روبات دروغ سنج میخره که با شنیدن دروغ سیلی میزده تو گوش دروغگو

تصمیم میگیره سر شام امتحانش کنه

 

پدر: پسرم، امروز صبح کجا بودی؟

پسر: مدرسه بودم

روبات یه سیلی میزنه تو گوش پسره

 

پسر: دروغ گفتم، رفته بودم سینما

پدر: کدوم فیلم ؟

پسر: داستان عروسکها

روبات یه سیلی دیگه میزنه تو گوش پسره

 

پسر: یه فیلم سکسی بود

پدر: چی ؟ من وقتی همسن تو بودم

نمی دونستم سکس چیه

روبات یه سیلی میزنه تو گوش پدره

 

مادر: ببخشش عزیزم،هرچي باشه اون پسرته دیگه ...

روبات یه سیلی میزنه تو گوش مادره

 

خخخخخخخخخخخخخ

 

...............................................................

 

یه روز واسه گردش با دوستام (پسر و دختر ) رفتیم یه جا سر سبز .یه مسیره اب هم از اونجا رد میشد. از ماشین که پیاده شدیم شلوار و لباس راحت پوشیدیم.

 

دخترا رو از اب داشتیم رد میکردیم که یکی از دخترا لیز خورد .آبی هم که رد میشد سرعت داشت و زیاد بود .منم نزدیک ترین ادم به اون بودم .چشتون روز بد نبینه .اولین جایی که دستش اومد رو دختره گرفت و جایی نبود جز شلوار راحتی من + شرت مبارک ،اونم از پشت سرم .منم از

جلو از ترس آبرو محکم بالا گرفته بودمش .از اون داد و بیداد که یکی کمکم کنه .از من داد و بیداد که شلوار رو ول کن ترو خدا .اونم محکم تر میکشید.

بچه ها هم همه رو زمین ولو شده بودن و حالا نخند کی بخند .دختره دیگه سرشم کم کم تو اب بود و کمر شلوار و شرت منم که دیگه شده بود دهنه گونی برنج 50 کیلویی .

نمیدونستم پشتم رو کدوم طرف کنم کمتر ادم باشه

خدا خیرش بده یکی از دوستام اومد و دستش و گرفت و ...

من قرمز اون قرمز ....

تا همین الانشم میبینمش سرخ میشه منم سرخ میشم :|

 

...............................................................

 

تاحالا رفتید پشت سر استاده تون ( بایه فاصله10 متری) بعد بلند بگید ببخشید دکتر؟؟ تاروشو بر میگردونه به یه طرف دیگه نگاه کنید یعنی با یکی دیگه بودین ببینید عکس العملشون چیه بعضیاشون یابو آب میدن یعنی ما اصلا نشنیدیم برا یه چیز دیگه رومونو برگردوندیم ولی تجربه کنید برای ارامش اعصاب خوبه

 

...............................................................

 

ﻋﺎ ﺧﺮ ﺷﺐ :ﺧﺪﯾﺎ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻗﺪﺗﯽ ﻋﻄﺎ ﻓﺮﻣﺎ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻢ

 

ﮐﺎﻣﭙﯿﻮﺗﺮ ﺷﺎﺕﺩﺍﻥ ﮐﺮ ﺑﮑﭙﻢ!

کوفت خوب بکپ دیگه :-)

 

..............................................................

 

دورانی که راهنمایی میرفتیم یکی از تفریحاتمون با دوستان این بود که کاری کنیم که کلا معلممون طرف میزهای ما نیاد

 

برا همین به طرز فجیعی شروع میکردیم به انتشار گاز گوگرد خخخخخخخ

بعضی وقتا اینقدر عمق فاجعه زیاد بود که حتی بعضی دوستان با شورت قهوه ای مدرسه را ترک میگفتن خخخخخخخ

 

.........................................................

 

ا دانشــگاه داشـــتم برمیــگشــتم خــونه دیـــدم اوووو اوووو 2تا میـــس کــال از مـــامــانم دارم

 

هیچـــی دیگـــه زنــگ زدم نه ســلامــی نــه علیــکی مانـــی کـجایــــی؟؟؟؟؟کی میـــای؟ گفـــتم تو راهـــم دارم مــیام خــونه چـــی شـــده؟ گفت هیچی نشــده تـــق گوشـــیو قطـــع کرد

حـالا مــن دلــشوره گــرفتم در حد چــــــی!!! تمام کارای کـــرده و نکـــرده ام با کیــفیــت HD اومد جلو چشـم.

2ساعــت دارم فکــر میکــنم خــدایا کــجا باز ســـوتی دادم؟ گوشـــیم کــه همــرامه دفتــــر خاطراتم م کـــه تو کیفـــمه لــب تاپمــم کــه بامــــه امروز هـم که از صبـــح پســـر خوبی بودم کـــار بــدی نکـــردم :دی

نکنـــه باز این دختــره چیــزی بــش گفــته؟؟؟؟؟ نــه نــه فک نــکنــم

خـــووودایا رسیدم خونه تا مــامـــی رو دیدم

خووبــــی عشـــقم (مــامــانم)؟؟؟؟چـــه خبـــرا ؟؟؟؟؟چیــزی شــده بــود زنگ زدی؟

اونــم نــه گــذاشـــت نــه بــرداشــت گفـــت : هیــچی مامان نتونستــم این گونــی آردو جابجا کنـــم گفتـم بــه تو بگــم :))

فـــک و فامیــله دارم مـــن؟؟؟؟؟

 

...........................................

 

دوستانی ک از دست دهه هشتادیا شاکیَن..... انتقامتونو از ی دهه هشتادی گرفتم:دی

 

خواهرمینا اومده بودن خونمون بعد دختر 8 ساله داره.. این بعد از ظهر خوابیده بود تو اتاق من مامانش با مامانم رفته بودن بیرون

رفتم ی دستمال کاغذی اوردم کردم تو گوشش.. دیدم اثر نداره.

یکم بعد یه لگد زدم داد زدم: بیتا خونه اتیش گرفته !!

اقا مث مرغ بلند شد دوید خورد دیوار نشست گریه کرد :دی

بعد مامانم اومد ی فصل منو زد |:

از ترسش شبا خواب ندارم :دی

دست به دست هم دهیم به مهر... دهه هشتاد را کنیم ذله

مخلصیم

 

-------------------------------------------------------

 

عید چند سال پیش مادرم توی کوچه همسایه مون رو که خیلی هم بی ریخت بوده میبینه و میاد بگه عید شما میمون و مبارک میگه :سلام عیدت مبارک میمون!!! …

همسایمون :(

مادرم :|

میمون :)

 

------------------------------------------------------

 

هروقت رفتین دکتر ازتون پرسید “اینجا درد میکنه؟”

بهش دروغ بگین !

چون دقیقا همونجا رو فشار میده پدسّـگ !

دیروز سرویسمون کرد ..

 
موضوعات مرتبط: جوک قشنگ ، ،

تاريخ : جمعه 23 / 12 / 1391 | 9:22 بعد از ظهر | نویسنده : علی |
.: Weblog Themes By RoozGozar.com :.